آن بوگارت کارگردان تئاتر و اپرا، یکی از تأثیرگذارترین زنان تاریخ است. او هم اکنون در انستیتوی بینالمللی تئاتر ساراتوگا که در سال ۱۹۹۲ توسط خودش و تاداشی سوزوکی تأسیس شد، بهعنوان کارگردان هنری فعالیت دارد. نفوذ قابل توجه دیدگاههای او در تئاتر معاصر جهان مرهون به چند عامل است: مقبولیت گستردهی متد او به نام ویوپوینت، اجراهای آوانگارد او، تعدد تعداد شاگردان او در انستیتوی ساراتوگا و دانشگاه کلمبیا.
هدف مشخص بوگارت از تأسیس انستیتوی ساراتوگا، آموزش نسل جوان تئاتر و تقویت کردن همکاریهای بینالمللی در تئاتر بود که با اطمینان میتوان گفت که به هر دو هدف دست یافته است. او از سال۱۹۸۷ تا سال ۱۹۹۲، در کمپانی ویا فعالیت میکرد که توسط خودش و برایان جوچا تأسیس شده و در آن کمپانی برخی از تحسینشدهترین آثارش مانند آسیمیل را به روی صحنه برد.
متدهای آن بوگارت که به ویوپوینت و کامپوزیشن معروف شدهاند، یکی از فراگیرترین متدهای تئاتری در قرن بیستویک بهشمار میروند. کار بوگارت بیشتر از آن منظر مهم است که به تعریف گستردهای از کشف بدن میپردازد. رویکرد عجیب و غیرمتعارف او در آثارش در دههی ۱۹۸۰ در ابتدا بدنامی به همراه با تحسین و تمسخر را برایش به ارمغان آورد و این اختلاف نظرها در مورد اجراهایش او را مجبور کرد تا در سال ۱۹۸۹ به ترنسیتی برود تا به مدت یک سال از توفان اختلافات به دور باشد.
اصل نظریهٔ ویوپوینت متعلق به مارلی اورلی است. بوگارت در حدود سال ۱۹۸۰ در دانشگاه نیویورک با او آشنا شد، در آن زمان اورلی بر روی نظریهای به نام شش دیدگاه کار میکرد که شش عنصری بودند که حرکات موزون را شکل میدادند: فضا، زمان، شکل، احساس،حرکات و داستان. آن بوگارت و همکارش تینا لانداو همین نظریهها را در کارگردانی و بازیگری بسط میدهد و شرح آن را در کتاب ویوپوینت شرح میدهند. بر این اساس آنها دیدگاههای خود در هنر نئاتر را به این صورت مطرح میکنند: ویوپوینتهای زمان، ویوپوینتهای فضا و بعدها ویوپوینتهای صوتی را به آن افزودند. آنها در این کتاب اذعان میدارند که از ویوپوینتها در در سطح بالا برای رسیدن به کامپوزیشن میتوان بهره برد. ویوپوینتها و کامپوزیشن دستاورد مهم بوگارت برای تبدیل بازیگر از یک هنرمند مفسر به یک هنرمند خلاق است.
نخسیتن اجرای قابل توجهٔ او به نام اقیانوس آرام جنوبی در سال۱۹۸۵ به روی صحنه رفت و جوایز بسیاری را برای او به همراه داشت. اما نخستین اثر او که جایگاهش را بهعنوان یک کارگردان صاحب نظر اثبات کرد، نه نمایش، نه شعر با نام کامل «نه نماش، نه شعر، تنها اندیشههای فلسفی، دستورالعملهای کاربردی، توضیحات موهون و توصیههایی از طرف یک منتقد و نمایشنامهنویس سرشناس» بود که در سال ۱۹۸۸ و بر اساس متنهای برشت در قالب یک اجرا به روی صحنه رفت و جوایزی از جمله جایزهٔ تونی را برای او به همراه داشت.