مارتا گراهام تقریباً دویست قطعه رقص طراحی کرد. از او بهعنوان تأثیرگذارترین رقصندهٔ رقص مدرن یاد میکنند. او در ارتقای محبوبیت رقص مدرن در میان فرهنگ آمریکا نقش بسزایی داشت. تأثیر و نفوذ او بر رقص جهان تا امروز نیز ادامه دارد. در دوران نوجوانی او، دو رقصنده در رقص مدرن از همه پیشروتر بودند، یکی ایزادورا دانکن و دیگری راس سنتدنیس، که طراحی رقصهایش را بر اساس رقصهای فرهنگهای مختلف انجام میداد. مارتا در مدرسهٔ دنیس شاون با کوشش بسیار و تمرینهای مداوم و طاقتفرسا توانست قدرت بدنی خود را به اندازهای بالا ببرد که از عهدهٔ اجرای حرکات دشوار رقص مدرن برآید.
او پس از سالها فعالیت برای کمپانی دنیس شاون به نیویورک سفر کرد و در آنجا نیز چندین برنامه اجرا کرد. در سال ۱۹۲۶ وقتی وی کمپانی رقص مارتا گراهام را تأسیس کرد، از مسیر بالهی سنتی تغییر جهت داد که این امر منجر به خلق زبان جدیدی در رقص بهعنوان اصول شخصیاش که نوعی بیان درونی بود منجر شد. با این ایدئولوژی او بیشتر روی معنای حرکت تمرکز کرد تا روی تکنیک کلاسیک حرکت، نظیر آنچه که باله میخواست. او در سال ۱۹۲۹ با خلق رقصی به نام مُرتِد، با پوشش کاملا سفید روبهروی دیواری از رقصندگان سیاهپوش بر روی صحنه رفت. او سپس کار خود را با همکاری لوییس هورست آهنگساز ادامه داد و این همکاری تا پایان زندگی لویس در سال ۱۹۶۴ ادامه داشت.
در سال۱۹۳۶ گراهام تاریخچهی یکی از مهمترین آثار خود را خلق کرد. این رقص که الهام گرفته از اتفاقات آن دوره از جمله رکود اقتصادی و جنگ داخلی اسپانیا بود، بیانگر غم و تنهایی عمیق حاکم بر آن زمان بود. در آن زمان بیان احساسات عمیق انسانی در رقص بسیار نادر بود. مردم در ابتدا واکنش خوبی به سبک رقص گراهام نشان ندادند، این سبک با بالهی اروپایی که متدوالتر بود، بسیار تفاوت داشت. حرکات موزون گراهام بسیار قوی و هوشمندانه بودند. در بعضی از حرکات او، بخشهایی از اعضای بدن، جمع و منقبض و منبسط میشدند و او با استفاده از حرکات بسیار تند و قوی، بازوها روی زمین می افتاد. این حرکات هنوز در رقص مدرن امروز مورد استفاده قرار میگیرند.
النور رزرولت، همسر فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۳۸ مارتا گراهام را برای اجرای رقص به کاخ سفید دعوت کرد. او رقصی به نام سند آمریکایی طراحی کرد که بعدها برای هفت رئیس جمهوری دیگر نیز اجرا کرد. مارتا گراهام در سال ۱۹۴۴، رقص بهار آپالاچیان را طراحی کرد که به یکی از معروفترین رقصهای او بدل شد. این رقص روایت جشن عروسی نخستین ساکنان آمریکایی را حکایت میکند.
گراهام با افراد بانفوذ و سرشناس عرصهٔ رقص جهان همکاری کرد. بسیاری از دانشآموختگان او هماکنون رقصندگان معروفی همچون مدونا، بتی دیویس هستند و وودی آلن از او رقص و حرکت آموخت. در میان میراثی که از او برجای مانده است میتوان از حرکات پرمعنی بدن برای بیان داستان، موسیقی ویژه، نورپردازی، صحنه پردازی و طراحی لباس نام برد. یکی از تفاوتهای گراهام با رقصپردازان هم دورهای این است که او در آثارش همواره یک خط داستانی را دنبال میکرد و بیننده میتوانست بعد از اجراها، به جز تصاویر به خط داستانی هم توجه کند.