-هنر میان رودان
به سرزمین واقع در بین دو رود دجله و فرات، میان رودان میگویند که بیشتر بخشهای آن در کشور عراق امروزی قرار دارد و بخشهای کوچکی از آن در سوریه و ترکیه. اختراع خط و شهرنشینی و تمدن در دورهی سومر و میان رودان اتفاق افتاده است و نخستین شهرهای جنوب میان رودان عبارت بودند از اُروک، اور، کیِش، بابِل، لاگاش و لارسا. مصالح عمدهٔ میان رودان، به دلیل در دسترس نبودن سنگ، خشت و آجر بوده و به همین خاطر به مرور زمان فرسایش یافتهاند و بناهای زیادی از آنها بر جای نمانده است. حتی مجسمههای بسیار کمی هم با سنگ ساخته شدهاند. بهترین ساختمانهای میان رودان، معابد هستند. نخستین معابد در میان رودان در دوره عُبید در اُریدو ساخته شدهاند.
شاخصترین نوع معابد میان رودان، زیگورات نام دارند که ساخت آنها از ۳۵۰۰پ.م آغاز شد و چون سومریان، کوهها را جایگاه خدایان میدانستند، زیگوراتها را کوه مانند میساختند و در بالاترین بخش آنها، معبدی وجود داشت که بهنظر میرسد تندیس خدایان را در آن قرار میدادند. پژوهشگران آنها را پلکانی از آسمان توصیف کردهاند. برای صعود به بالای زیگوراتها، برخلاف اهرام و معابد مصری باید محوری مایل را طی نمود و این سخت بودن صعود، شاید ناشی از اعتقاد به سختی راه رسیدن به خداوند باشد. مهمترین بنای حکومتی در دوران سومر، زیگوراتها بود و بنای مهم دیگر در اطراف زیگوراتها شکل میگرفت و کانون شهری، زیگوراتها بودند. نخستین بار کشاورزی نظاممند در میان رودان شکل گرفت.
-تمدن سومر
تمدن سومر، بهعنوان نخستین تمدن میان رودان، در پایان هزارهی ۴پ.م در جنوب میان رودان شکل گرفت و سومریان مخترع خط، مبدأ شهرنشینی، راهاندازی مدارس و تدریس ادبیات، اقتصاد و… در این مدارس هستند. نخستین متنهای نوشته شدهی میان رودان، متنها مربوط به امور اقتصادی هستند. تمدن سومر و بابل در جنوب، و تمدن آکد وآشور در شمال میان رودان شکل گرفتهاند. اُروک، شهر مهم تمدن سومر بود و در کتاب تورات هم از آن یاد شده است. لاگاش از دیگر شهرهای سومریست. سومریان به تعدد خدایان اعتقاد داشتند و هر شهری، خدای خاص خود را داشت و شاهان، نمایندهی خدا در زمین بودند و دین و دولت بهم وابسته بودند.
از دیگر ابداعات سومریان میتوان به فن ذوب فلزات، موزائیککاریِ سنگی و گلی، ساخت سد و دولتشهرها و آجر و طاقزنی و گنبد اشاره کرد. طاق در ایران، نخستین بار در دورهی ایلام میانه در هفتتپهی خوزستان مورد استفاده قرار گرفته است. سومریها بناهای خود را با نقاشی دیواری هم تزیین میکردند که به تمدنهای دیگر هم نفوذ میکند و اوج آن در دروازهی ایشتار تمدن بابل نو است.
در تَلِ اسمر، معبدی به نام «ابو» متعلق به ۲۷۰۰ پ.م، و پیکرکهای مذهبی نیایشگران سنگی و گچیِ استوانهای و مخروطی شکل انسانی با چشمان درشت و غالباً دست به سینه از این معبد کشف شده است. شاخصترین و بزرگترین این مجسمهها، به ارتفاع ۷۵ سانتیمتر، تندیس ابو و سپس مجسمهٔ همسرش است. ویژگیهای مجسمههای سومری عبارتند از: ایستایی و عدم تحرک، ساده و مخروطی شکل، چشمان درشت.
از دیگر آثار سومری میتوان به معبد آنو یا زیگورات خشتی اُروک که در بخش بالایی آن معبدی وجود دارد که چون با گچ، پلاستر شده است به معبد سفید معروف است. میتوان به مجسمهٔ بز و درخت مقدس، پرچم اور و کاسهی چنگ اور اشاره کرد که از آرامگاه پادشاهان اور کشف شده و مزین به نقوش روایتگریِ ناپیوسته است که در چهار بخش با صدف بر روی قیر طبیعی اجرا شدهاند و برخی از نقوش حیوانی شبیه کاریکاتور یا به قول اِرنست کامبریچ « شبیه کتاب داستان کودکان، مصور شدهاند»، که در حال انجام کارهای انسانی هستند. از ویژگی نقوش این چنگ، تقارن است که از شاخصههای هنر سومری، علاقه به تقارن و ریزهکاریست.
*بر چنگ اور، تصاویر حیوانات ترکیبی و نبرد پهلوان با دو حیوان دیده میشود. سردیس یک زن با چشمان درشت مرصعکاری شده از لاجورد یا صدف و کلاهگیسی زرین از اُروک است. حماسهٔ گیلگمش، کهنترین حماسهٔ جهان، متعلق به تمدن سومر است. در دورهی سومر در اور، بعد از مرگ پادشاه، خانواده، خدمه و برخی از وسایل او را هم با او دفن میکردند که در جهان دیگر، خادم و خانواده هم داشته باشد.
-تمدن آکد
در دورهی سومر، هنر مجسمهسازی بیشتر در خدمت خدایان و موجودات اساطیری بود ولی در دورهی آکد بیشتر در خدمت نمایش قدرت فرمانروایان بود. که در این زمینه میتوان به نارامسین اشاره کرد. آکدیها بیشترین مجسمههای مجسمهٔ پادشاهان را دارند. مجسمههای آکدی، که بر خلاف تندیسهای سنگی و سفالی سومری، بیشتر فلزی هستند، نخستین تندیسهای رئالیستی-اکسپرسیونیستی میباشند. از جمله سردیس مفرغی یک شاه آکدی که منتسب به سارگون یا نارامسین است و با فن قالبگیری و کندهکاری ساخته شده که روش آرایش مو و ریش آن به سنت سومری است و در تمام تمدنهای میان رودان، آرایش ریش پادشاهان به این سبک بوده است. روش نمایش طبیعی چشمان و ریشهای او و نمایش تمام رخ او، چهرهای باابهت به او داده است. اوج هنر پیکرتراشی آکدی، همین سردیس مفرغی شاه آکدی مکشوفه از نینوا است.
کتیبههای سارگون، کاخ نارامسین در تَل براک سوریه، کاخ قدیم آشور و لوح پیروزی نارامسین، از جنس ماسه سنگ، متعلق به تمدن آکد است که در ارتباط با پیروزی او بر مناطق کوهستانیست. در نارامسین، دو خورشید که نماد خدای شَمش و ایشتار هستند، در بالای سر نارامسین، که کلاه شاخدار دارد، حضور دارند. نمایش این جنگ که در منطقهٔ کوهستانی غرب ایران رخ داده، نخستین بار، دشمنان را با حقارت نشان داده که از این به بعد، این مسئله، یکی از اصول اساسی در نقوش برجستهٔ میان رودان میشود. بعدها ایلامیان، به فرمانروایی شوتروک ناهونته در دورهی ایلاممیانه، میان رودان را فتح میکنند و نارامسین و لوح حمورابی را بهعنوان غنیمت به شوش میآورند. یکی از رسوم شاهان میان رودانی بعد از شکست دشمنان این بود که آنها را با خود به میان رودان میآوردند تا در ساخت بناها از آنها استفاده کنند و برخی از نقوش برجستهٔ خود، شکست و اسارت و غنایم بهدست آمده را به نمایش گذاشتهاند.
-تمدن سومر نو
گودِئا پادشاه شهر لاگاش، هنر و فرهنگ و حکومت سومر را احیا کرد. از گودئا حدود ۲۰ پیکره سنگ سیاه دیوریت کشف شده است که اکثراً در حال نیایش با احترام هستند که آنها را بهخاطر پیروزی بر گوتیها و تأسیس حکومت نو سومری، به معابد اهدا کرده است و معمولاً کلاهی نمدیگونه بر سر دارد و در حالی که ایستاده یا نشسته است و دست راست خود را در دست چپ به نشان نیایش و احترام قرار داده است. در کل، پیکرههای گودئا سادهتر و فروتنانهتر از تصاویر شاهان آکدی هستند که شاید بهخاطر این اعتقاد است که گودئا، عنوان پادشاهی را حق خدای شهر میدانست ولی شاهان آکدی حق خود. زیگورات شهر اور که برای خدای سین ساخته شده و عظیمترین و در عین حال سالمترین معبد بر جای مانده است، متعلق به دورهی نو سومری است.
-تمدن بابل
اِستل حمورابی، قدیمیترین قانوننامهی اجتماعی و متعلق به حمورابی، معروفترین شاه میان رودان است که خود را چوپان برگزیدهی خدای خورشید میدانست و در دوران او، بابل قویترین کانون قدرت در این منطقه تا هزار سال بعد شد. این استل از جنس سنگ سیاه بازالت و به خط میخی بابلیست. در این استل، شمش، خدای خورشید، در حالی که شعلهٔ آتش از شانههایش بیرون زده، به شکل انسانی بر تخت نشسته و قوانین را به حمورابی میگوید و پرسپکتیو مقامی و اصل تقارن در آن دیده میشود. این استل توسط دومورگان در شوش کشف شده و اکنون در موزهی لوور پاریس است و نسخهٔ بدلی از آن را برای ایرانیان ارسال کردند که هم اکنون در موزهی ایران باستان است. بناهای تمدن بابل:کاخ ماری که بر روی سکو ساخته شده و دارای نقاشی دیواری است، معبد ایشچالی و معبد آشور. حکومت بابل قدیم توسط هیتیها از بین رفت.
-آشور
آشوریها جنگافروزتر از تمدنهای دیگر میان رودان بودند و بیشترین نقش برجستههای دربارهی جنگ، مربوط به آنهاست که در روی این نقش برجستهها، صحنهٔ به اسارت گرفتن قوم ماد هم آمده است. اوج قدرت آشوریها، اوایل هزارهی نخست پ.م است و آنها در سال۶۱۲ پ.م توسط اتحاد مادها و بابلیها منقرض شدند. آشوریها در هنر حجاری متأثر از بابل، میتانیها و مصر بودند و خود بر هنر حجاری ایرانی تأثیرگذار بودند. آنها در اجرای بعضی نقوش، مانند نقوش حکومتی و مذهبی، از همان تکنیکهای سنتی شرقی و بهصورت غیرواقعگرایانه استفاده میکردند ولی نقوش مربوط به امور روزمره و وقایع سیاسی از قبیل جنگ را بهصورت واقعگرایانه اجرا میکردند.
پایتختهای آشور به ترتیب عبارت بودند از نِمرود، خورسآباد، نینوا که نقوش برجستهٔ آشوری معمولاً در این کاخها به تصویر درآمده است. در ساخت این بناها از سنگ وآجر و طاقِ گهوارهای استفاده شده است. نوآوری آشوریها در زمینهی هنر و معماری، استفادهی فراوان از سنگ بود. مهمترین هنر دورهی آشور، هنر حجاریِ روایتگر است که مهمترین حجاریهای آنها متعلق به آشوربانیپال در نینوا است. این نقوش متأثر از هنر مصر بوده و نشان دادن حرکات ماهیچههای حیوانات در حالات فرار، نبرد و شکار، نشان از دانش کالبدشناسی هنرمندان آشوری دارد. البته نقوش حیوانی، پویایی بیشتر نسبت به نقوش ایستای انسانی دارند. نقوش برجسته را رنگآمیزی هم کردهاند.
در میان رودان نیز، شاه معمولاً در مرکز تصویر قرار دارد و وقایع اصلی را در پیشزمینه و وقایع فرعی را در پسزمینه نشان دادهاند. آنها همچنین برای نشان دادن پرسپکتیو و حرکت، پاهای حیوانات را روی هم میانداختند یا در مواردی زمین را به صورت عمود نشان میدادند. عقاب و بز در هنر آشور، جنبهٔ نمادین و مقدس داشتهاند. از دیگر آثار دورهی آشوربانیپال میتوان به تندیس آشوربانیپال و کتابخانهی او اشاره کرد که حاوی اسناد دورهی آشوری است.
از آثار معماری آشور: کاخ سارگون دوم در خورسآباد که مهمترین کاخ بر جای ماندهی آشوری است و بر روی سکو ساخته شده و در برگیرندهی تالارها و اتاقهایی با طاق قوسی در اطراف حیاط مرکزی است. در دروازه ورودی دو لاماسو وجود دارد که بعداً الگوی دروازهی ملل تختجمشید شدهاند. زیگورات هفت طبقهی آن، که هر طبقه رنگ خاصی دارد و امروزه فقط چهار طبقهٔ آن باقیمانده، را با هرم پلکانی زوسر در مصر مقایسه کردهاند چون در دورهی آشور، زیگوراتها به فرم هرم پلکانی نزدیک شدند.کاخ آشورناصرپال. نقش برجسته آوردن بز به قربانگاه توسط سارگون دوم هم از نقشبرجستههای مهم سارگون است. مجسمهٔ آشورناصرپال دوم، مکشوفه از کالاح، از نمونههای بارز هنر مجسمهسازی آشوری است.
مجسمهٔ لاماسو، گاو بالدار با سر انسان، متعلق به آشور است که در آن گاو را به صورت پنج پا ساختهاند تا حرکت آن را نشان دهند. به نظر میرسد این مجسمهها متأثر از مجسمهٔ دروازهی شیران در بوغازکوی ترکیه است که در دروازهی شیران تمدن میسِن هم نفوذ کرده است. هیتیها را نخستین استفادهکنندگان از آهن دانستهاند. هیتیها همچنین در زمان توتعنخآمون، مصر را فتح کردند.
-بابل نو
هنر بابل، بر خلاف هنر حکومتی و سیاسی آشور، هنری مذهبی بود و شاهان بابلی بیشتر به ساخت معابد و نقش برجستهٔ مذهبی پرداختهاند. بُختُالنصر، معروفترین شاه بابل، در قرن ۶پ.م آجرهای لعابدار را در معماری به کار گرفت که بهترین نمونهی آن در دروازهی ایشتار بابل به کار رفته که به رنگ آبیتیره به همراه نقوش حیوانی طبیعی، از جمله گاو نر و اسطورهای به رنگ زرد و سفید بوده و طرح بازسازی شده آن در موزهی برلین ساخته شده است. این حیوانات هر کدام نماد یکی از خدایان معابدی بوده است که در پشت دروازه بودهاند و دیوارهای کوچه ما بین دروازه و معابد نیز مزین به نقوش حیوانی از جمله شیر بوده است. باغهای معلق بابل، از عجایب هفتگانه که آن را برای زن خود آمیتیس، دختر شاه ماد، ساخته است و برج بابل هم که متعلق به دوره بختالنصر بود که در تورات هم از آن یاد شده و پیتر بروگل، هنرمند دورهی رنسانس نیز تصویری ذهنی از آن را کشیده است.