آریان منوشکین (با تلفظ نوشکین) یکی از کارگردانان برجستهٔ تئاتر فرانسه است که بیشتر بهخاطر کارش در تئاتر خورشید (دوسولی) شناخته میشود. آریان دختر الکساندر نوشکین تهیهکنندهی روس است که در فرانسه تهیهکنندهی فیلم بود و نام شرکت خودش را به افتخار دخترش آریان فیلم گذاشت.
او بیش از تئاتر در دانشگاهی در انگلستان فلسفه میخواند، او تحصیلات دانشگاهی را رها کرد و به مدرسهٔ بینالمللی تئاتر ژاک لِکوک پیوست تا به تحصیلاتش در تئاتر ادامه دهد، او در سال ۱۹۶۴ با همکاری دوستانش در این مدرسه تئاتر خورشید را تأسیس کرد. در دوران تحصیل، نوشکین برای اجرای عروسی خون در سال ۱۹۶۰ طراحی صحنه را به عهده داشت. او در سال ۱۹۶۱ به آسیا سفر کرد و پس از دیدن تئاتر سنتی ژاپن، کره و هند به مطالعهٔ شیوههای نمایشی خاوردور پرداخت و بعداً گفت که منبع الهامش تئاتر تمام دنیا، بدون توجه به محدودهٔ جغرافیاییاش است. هر چند که نوشکین هند، ژاپن و چین را والدین تئاتری خود میخواند. در پی بازگشت از آسیا، مجدداً همان گروه دانشجویی را دور هم جمع کرد و گروه تئاتر دودوسولی یا خورشید را بنا نهاد.
گروه دوسولی با دو اصلِ ایجاد نوعی زیباییشناختی متفاوت و پایبندی به اصول اخلاقیِ سوسیالیستی، شروع به کار و تحقیق در سبکهای غیرمعمول تئاتری کردند. تئاتر خورشید از ابتدا تا به امروز به تولید آثاری برای نقد مسایل اجتماعی و سیاسی محلی و جهانی اهتمام ورزیده است. زندگی و کار جمعی یکی از ویژگیهای این گروه بود. تئاتر خورشید با الگو قراردادن تئاتر مردمی ویلار و آرزوی برشت در تغییر شرایط اجتماعی بنا نهاده شد. در بخشی از مرامنامهی تئاتر خورشید آمده:حقوق برابر برای همه، احترام یکسان در کار، احترام عمیق به تماشاچی و پولی که میگیریم. این پول نباید برای کارهایی که به آن اعتقاد نداریم خرج شود.
آثار تئاتر خورشید معمولا در محلهایی که برای اجرا کشف شدهاند مانند انبارها، طویلهها و ورزشگاهها اجرا میشود زیرا آریان دوست ندارد خود را به صحنهٔ معمول محدود کند. او اعتقاد دارد که با دیوار چهرم تئاتر محدود میشود به یک توهمآفرینی از واقعیت، به همین دلیل وقتی که تماشاچیان به سالنهای او وارد میشوند بازیگران را میبینند که در حال گریم شدن و لباس پوشیدن و آماده شدن برای اجرا هستند.
نخستین اثر نوشکین در تئاتر خورشید خرده بورژواها، نوشتهی ماکسیم گورکی با اقتباسی از آرتور آداموف، بود که در سال ۱۹۶۴ به روی صحنه رفت. در ۱۹۶۵ نمایش کاپیتان فراکاس بر اساس رمانی از تئوفیل گوتیه به کارگردانی آریان نوشکین به روی صحنه رفت و اعتبار زیادی برای گروه به همراه داشت. در این دوران اروپا شاهد رشد و نمو جریانات مهم تئاتری بود، از قبیل تئاتر بیچیز که حاصل آزمایشگاه تئاتری یرژی گروتفسکی بود و همچنین پیتر بروک که تقریبا بهعنوان یک چهرهی نام آور جهان تئاتر شناخته شده بود.
آریان نوشکین و گروهش هنوز راه زیادی پیش رو داشتند تا بتوانند چهرهای متفاوت و پیشرو از خود ارائه دهند. کار بعدی نوشکین در سال ۱۹۶۷، نمایش آشپزخانه از آرنولد وسکر بود که تعدا تماشاگران این نمایش را بیش از شصتوسه هزار نفر ذکر کردهاند. رویای نیمه شب تابستان شکسپیر با پرداختی خشن و آیینی اجرای بعدی نوشکین بود که در یک سیرک متروکه اجرا شد. از اینجا بود که ماسک وارد طراحی گریمکارهای دوسولی شد و کمکم نقش مهمی را در اجرهای این گروه ایفا کرد.
سال ۱۹۶۹ اجرای دلقکها در تئاتر خورشید نشاندهندهی این بود که نوشکین در کارگردانی تا چه حد همهچیز را بر عهدهٔ خلاقیت بازیگر میگذارد. در روند تمرین این اجرا نوشکین متن را کنار گذاشت و از بازیگران خواست که مانند کمدیا دل آرته به بداهپردازی بپردازند و استعدادهای شخصی خود را بروز دهند. کاری کاملاً گروهی که با بهرگیری از عناصر شرقی همچون تئاتر نو و کابوکی ژاپن و کمدیا دل آرته ایتالیا و نیز آکروبات فرانسه توانست موفقیت چشمگیری را در جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کند.
در سال ۱۹۷۰ آرزوی دیرینهی نوشکین برای داشتن محلی دائمی برای تمرین و اجرا با کمک شهرداری پاریس به تحقق پیوست. یکی از کارخانجات ساخت مهمات در جنگ جهانی دوم، در جنوب شرقی پاریس، در اختیار تئاتر خورشید قرار گرفت و پس از بازسازی، از آن بهعنوان مکان دائم و همیشگی برای اجرا و تمرین استفاده کرد.
نوشکین در کنار اجراهایی از آثار خود، مانند اثر سیاسی او به نام ۱۷۸۹ که در سال ۱۹۷۰ اجرا شد، آثاری از نویسندگان کلاسیک مانند اوریپید، مولیر و شکسپیر نیز به صحنه برده است. موضوع نمایش ۱۷۸۹ انقلاب نافرجام فرانسه در همان سال بود که آریان نوشکین به زیبایی آن را با شورش سال ۱۹۶۸ پیوند داد. این نمایش توانست بیشترین آمار تماشاگر را در قرن بیستم یعنی تعدای بالغ بر دویستوهشتادویک هزار نفر را به خود اختصاص دهد. در سال ۱۹۷۵ نمایش عصر طلایی رو اجرا برد که در مورد یک کارگر به نام عبدالله بود که برای یک شرکت هواپیماسازی کار میکرد که کاری سیاسی-اجتماعی بود.
او در سال ۱۹۷۹ به دور از آفرینش جمعی نمایشنامهی مفیستو را بر اساس رمان کلاوس مان نوشت. نمایش مذکور نقطهٔ آغاز تغییر جهت نوشکین در شیوهی اجرایی محسوب میشود. وی از مفسیتو به بعد با قرار دادن طرحی اولیه در اختیار گروه، تلاش کرد تا شکلگیری متن در حین اجرا صورت بگیرد. این نمایش قصد ندارد واقعیتی را برملا کند یا دوباره زنده کند و یا پاسخگوی آن باشد، بلکه می خواهد دقیقاً ما را به این پرسش وادارد که چگونه فاشیسم ناسیونال-سوسیالیستها آغاز گشت؟ سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ سالهای طلایی تئاتر خورشید بود که با سهگانهی شکسپیر به اوج رسید: ریچارد دوم، هنری چهارم و شب دوازدهم.
یکی از بارزترین ویژگی های آثار نوشکین ترکیب کردن فرهنگهای مختلف است، به گونهای که آثار کلاسیک اروپایی را میتوان در بافتی شرقی مانند کاتاکالی و کابوکی مشاهده کرد. و دیگری در کنار هم قرار گرفتن هنرهای مختلف مانند موسیقی، رقص، آواز، دکور، گریم و نور است که این امر ناشی از اعتقاد نداشتن او به صحنهٔ خالی است. از نظر او مشارک همهی هنرها بر صحنه ضروری و لازم است و اعتقاد دارد بازیگری که به تنهایی و بدون پشتیبانی از سشایر هنرها ایفای نقش میکند، نمی تواند بازی مناسبی ارائه دهد.
اصول کاری نوشکین را میتوان در سه اصل خلاصه کرد:
۱-آفرینش جمعی به جای تکیه بر دیدگاه کارگردان
۲-دوری از واقعنمایی و گرایش به تصنع
۳-جایگزینی دغدغههای سیاسی به جای مسایل زیباییشناسی